روزای سختی که گذشت
سلام گل همیشه بهارم جونم برات بگه مامانی همزمان با پانزده ماهگیت بدجور مریض شدی.... یه ویروس بدجنس اومده بود که من و شما و بابایی رو غمگین کنه بیحال شده بودی تب داشتی و حتی تو خواب هم حالت به هم میخورد. .. هیچ چیز نمیخوردی و فقط به شیر تمایل داشتی اونم تا میخوردی بالا میاوردی... منم تو این چندروز مرتب در حال تعویض لباسات بودم... یه جاهایی مجبور شدم لباسای سایز کوچیکترم تنت کنم همشون در عرض دوروز کثیف شده بودن... بمیرم مامانی که آب شدی تو این چند روز .... بدنت کلی آب از دست داد چقدر به خدا گفتم درد و بلای نیایشم به جونم ولی ولی خداجون ممنونتم که برگ گلم اون دوران سخت رو گذروند ... ازت میخوام هیچ بچه ای هیچ کجای دنیا مریض نباش...
نویسنده :
مامان
11:50